معنی خاج ، چلیپا

حل جدول

خاج ، چلیپا

صلیب


خاج، چلیپا

صلیب


خاج

چلیپا

صلیب، چلیپا


چلیپا

خاج

لغت نامه دهخدا

خاج

خاج. (ارمنی، اِ) بر وزن تاج بمعنی چلیپا باشد که صلیب نصاری است. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری). رجوع بصلیب شود. || نرمه ٔ گوش یعنی جائی که گوشواره در آن کنند. (برهان) (آنندراج):
دولت از خاج گوش بنده ٔ تو
بنده را حلقه درکشند بخاج.
سوزنی.
|| دار. یکی از اشکال ورق بازی (قمار). رجوع به صلیب و رجوع به چلیپا شود.


چلیپا

چلیپا. [چ َ] (اِ) صلیب باشد. (فرهنگ اسدی). صلیب نصاری باشد وآن داری است که به اعتقاد ایشان عیسی علیه السلام رابرآن کشیده صلیب کرده اند، و مشابه ترسایان از طلا و نقره سازند و به جهت تیمن و تبرک برگردن آویزند. (از برهان). صلیب را گویند که نصاری دارند. (جهانگیری). چوب چهارگوشه و سه گوشه که بصورت داری است که بعقیده ٔنصاری حضرت عیسی را علی نبینا و علیه السلام بر آن کشیده اند. (از رشیدی). چوبی باشد به صورت داری چهارگوشه که به عقیده ٔ نصاری حضرت عیسی (ع) را بر آن کشیده اند و صلیب معرب آن است. (انجمن آرا) (آنندراج) (غیاث). خاج و صلیب نصاری که چوبی باشد چهارگوشه و به شکل دار یعنی داری که به اعتقاد عیسویان حضرت مسیح را برآن کشیده اند. (ناظم الاطباء): و آن چوب را که گفتند عیسی را بر آن بردار کردیم ملک برگرفت و قبله ساخت و آن چلیپاست که ترسایان دارند و چون نماز کنند اندر پیش خویش دارند. و ترسایان ایدون دعوی کنندکه عیسی را برآن چوب بر دار کردند. (ترجمه ٔ طبری بلعمی). قیصر... دستی خلعت فرستاد از جامه ٔ خاص خویش دیبای نسیج منقش به نقش چلیپا. (ترجمه طبری بلعمی).
آن زاغ را نگه کن چون می پرد (!)
مانند یکی قیرگون چلیپا.
عماره ٔ مروزی (از فرهنگ اسدی).
به هامون سپاه و چلیپا نماند
به دژها صلیب و سکوبا نماند.
فردوسی.
که اوریغ بد نام آن شارسان
بدو در چلیپا و بیمارسان.
فردوسی.
چو بر جامه ٔ ما چلیپا بود
نشست اندر آیین ترسا بود.
فردوسی.
چو مهر از بر نامه بنهاد گفت
که با من مسیح و چلیپاست جفت.
فردوسی.
بود تا مایه ٔ ایمان شهادت
بود تا قبله ٔ ترسا چلیپا.
فرخی.
بندد کمر وسجده کند زلف سیاهش
چون از لب و انگشت کند شکل چلیپا.
معزی.
گر چلیپا داشتی آواز درد
هفت زنار از نهان دربستمی.
خاقانی.
به دست آرم عصای دست موسی
بسازم زان عصا شکل چلیپا.
خاقانی.
عیسی به مناجات به تسبیح خجل گشت
ترسا ز چلیپا و ز زنار برآمد.
عطار.
رجوع به چلیپاوش و چلیپاخم و چلیپا کردن و صلیب شود. || آنچه به شکل دار از طلا و نقره سازند و ترسایان بر گردن آویزند و بر سر او زنارنیز نصب کنند. (ناظم الاطباء). || سه گوشه ای باشد که براهمه و هنود از طلا و نقره و امثال آن سازند و به رشته ٔ زنار کشند. (برهان). سه گوشه شکلی از زر و نقره و مس و چوب و امثال آن که براهمه در زنار اندازند. (از شرفنامه ٔ منیری). سه گوشه ای که هنود و براهمه از طلا و نقره سازند و به رشته ٔ زنار کشند. (ناظم الاطباء):
بی چلیپای خم مویت وزنار خطت
راهب آسا همه تن سلسله ور باد پدر.
خاقانی.
سر زلفت که ز اسلام کناری دارد
در میان ْ عادت زنار و چلیپا آورد.
سلمان (از شرفنامه).
|| هر خط منحنی را نیز گفته اند. (برهان). کج و منحرف نوشته. (از آنندراج). هر خط منحنی. (ناظم الاطباء). نوعی نوشتن. نوشتن مشق با خطهای اریب. نوشتن کلمه ای برکلمه ای مشق خط را:
تا گل روی تو از خط چلیپا سبز شد
از هجوم رنگ چون آیینه دلها سبز شد.
حسین خالص (از آنندراج).
و رجوع به چلیپا نوشتن شود. || کنایه از زلف معشوق هم هست. (برهان). (آنندراج). مجازاً به معنی کجدار و پُرخم. (غیاث). زلف معشوق. (ناظم الاطباء):
همه دانند که مقصود دعا آمین است
اگر افتاد ز خط زلف چلیپا در پیش.
حسین خالص (از آنندراج).
رجوع به چلپیاخم شود.


چلیپا داشتن

چلیپا داشتن. [چ َت َ] (مص مرکب) صلیب داشتن. خاج داشتن:
گر به مسجد روم ابروی تو محراب من است
ور در آتشکده، زلف تو چلیپا دارم.
سعدی.
رجوع به چلیپا شود.

مترادف و متضاد زبان فارسی

خاج

چلیپا، صلیب، نرمه‌گوش، گشنیز


چلیپا

خاج، دار، صلیب

فرهنگ عمید

خاج

چلیپا، صلیب،
(زیست‌شناسی) گشنیز،
در ورق‌بازی، گشنیز،


چلیپا

صلیب
دو ‌چوب متقاطع به شکل ┼ که در روم باستان برای اعدام محکومین استفاده می‌شد، چلیپا،
نمادی به شکل ┼ که به اعتقاد مسیحیان عیسی را به آن آویخته‌اند و نزد آنان مقدس شمرده می‌شود، چلیپا،
[مجاز] زلف معشوق،
هر نقش یا طرح به شکل ┼،

فرهنگ معین

خاج

صلیب، چلیپا، یکی از خال های ورق، گشنیز. [خوانش: [ارمن.] (اِ.)]

تعبیر خواب

خاج

اگر بیند خاج بخرید یا کسی بدو داد، دلیل که در دین او خلل است و میلش به کافری بود. اگر بیند خاج در گردن داشت، دلیل که اعتقادش در دین درست است. اگر بیند که خاج می پرستید، دلیل که خدای تعالی شریک آورد. - محمد بن سیرین

اگر کسی بیند که شخصی خاج به وی داد و او آن خاج را بشکست یا از خانه بیرون انداخت، دلیل که دین اسلام بر دل او محکم بود و کافران را دشمن است. اگر بیند که خاج را بوسه داده و عزیز می داشت تاویلش به خلاف این است. - اب‍راه‍ی‍م‌ ب‍ن‌ ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ ک‍رم‍ان‍ی

معادل ابجد

خاج ، چلیپا

650

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری